فلسطين و صهيونيزم (1)


 

نويسنده : مرتضی شيرودی




 

مقدّمه
 

(لَتَجِدَنَّ اَشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلَّذينَ آمَنُوا الْیهودَ وَ الَّذينَ أشرَكُوا...)(1)
نـزديـك به نيم قرن و پيش با تلاش قدرتهاى بزرگ جهانى ، موجوديت صهيونيستهاى غاصب رسميت يافت و دور جديدى از توطئه هاى غرب عليه اسلام آغاز گشت . بيت المقدّس كه قبله گاه اوّل مسلمين بود و ساليان سال مسلمانان با آرامش در آن زندگى مى كردند، با طرح ادّعاهاى واهى و پـوچ بـه دسـت كـسـانى افتاد كه فقط مى توان گفت آلت دست استعمار بودند. و استعمار هم خـود را وامـدار آنـهـا مـى دانـسـت . اين بازى سياسى كه مورد مخالفت يهوديان معتقد و مؤ من قرار گـرفـتـه بـود، بـا انـواع و اقـسـام حـيـله هـا و تـرفـنـدهـا،يـهـوديـان را بـه سـرزمين فلسطين گسيل داشت و اسباب آوارگى صاحبان اصلى اين سرزمين را فراهم آورد.
امـروزه مـسـأله فـلسطين وجدان و قلب هر انسان مسلمان و غير مسلمان آزاده اى را به درد مى آورد.
بدون ترديد، آزادگان جهان خود را در غم اين ملّت مظلوم شريك دانسته و شناخت مشكلات و مصائب فلسطينيان و اقدام عملى براى حل آنها را بخشى از وظايف خود مى دانند.
شـنـاخت صحيح از پديده صهيونيسم ، منشأ ، عوامل پيدايش ، اهداف و ماهيت آن سرمايه ارزشمندى بـراى روشـنـگـرى و در نـهـايـت مقابله با اين غدّه سرطانى در جهان و بويژه جهان اسلام و آزاد سـازى قـدس شريف است . اين مجموعه ، تحقيقى است در راستاى بازشناسى هر چه بيشتر يكى از خـطـرنـاكـترين پديده هاى شوم سياسى و تبانى آن با جريانات استكبارى و آشناسازى با يكى از تأسف بارترين حوادث جهان اسلام در قرون اخير.
اسـتـقـبـال گـرم مـردم مـسـلمان فلسطين از انقلاب اسلامى ، مسؤ وليت نظام اسلامى و مردم مسلمان ايـران را در قـبـال ايـن مـسـأله افـزونـتـر كـرده و كـشـور مـا را در يـكـى از مراحل دشوار انقلاب اسلامى قرار داده است .
درس اول: ويژگيهاى جغرافيايى سياسى فلسطين

موقعيت طبيعى فلسطين
 

الف ـ موقعيت جغرافيايى
 

سـرزمـيـن فـلسـطـين با 024/27 (2) كيلومتر مربع وسعت ، در نيمكره شمالى و در جنوب غـربـى آسـيـا، شـرق دريـاى مـديـتـرانـه و در هـمـسـايـگـى كـشـورهـاى لبـنـان در شـمـال ، سـوريـه در شـمـال شـرقـى ، اردن در مـشرق و مصر در جنوب غربى واقع شده و جزو كـشـورهـاى خـاورمـيـانـه مـحـسـوب مـى شود .
سرزمين فلسطين همچنين از جنوب به درياى سرخ و صحراى سينا (مصر) محدود مى باشد.(3)
مـنـاطـق شـمـالى فـلسـطـين كه در مجاورت سوريه و لبنان قرار دارد كوهستانى است و هرچه از طـرف شـمـال بـه سـوى جـنـوب حـركـت كنيم ، از ميزان ارتفاع زمين كاسته مى شود تا اينكه در قسمتهاى جنوبى فلسطين به صحراى گسترده (نقب) در كنار صحراى سينا برخورد مى كنيم ، مـعـروفـتـريـن كـوه فـلسـطـيـن ، (جـرمـوق) نـام دارد كـه ارتـفـاع آن بـه 1208 مـتـر مـى رسد.(4)
رودهـايـى كـه در فـلسـطـيـن جـريـان دارد ، عـبـارتـنـد از:
نـهـر اردن كـه از مـنـطـقـه بـانياس در شـمـال سـوريـه سـرچـشـمـه گـرفـتـه و حـدود 300 كـيـلومـتـر طـول دارد. نـهـر (يـرمـوك) بـا چـهـل كـيـلومـتـر طـول ، نـهر (العوجه) با 26 كيلومتر و نهر (المقطع) با سيزده كيلومتر طول از ديگر آبهاى جارى اين كشورند.(5)
سـرزمـيـن فـلسـطـيـن داراى چـنـد دريـاچـه كوچك و بزرگ است كه عبارتند از:
(بحر الميت) يا درياچه (لوت) در جنوب شرقى فلسطين با 1050 كيلومتر مربع مساحت ، درياچه (طبريه) در شـمـال بـا 165 كـيـلومـتـر مـربـع .(6)
آب و هـواى فـلسـطـيـن ، بـويـژه در سـواحـل غـربـى ايـن سـرزمـيـن كـه در مـجـاورت دريـاى مـديـتـرانه قرار گرفته ، مديترانه اى معتدل مى باشد. هر چه از غرب به شرق فلسطين نزديكتر مى شويم ، از ميزان رطوبت كاسته مـى شـود. شـمـال ايـن كـشـور كوهستانى و برف گير و جنوب آن به شدت گرم و سوزان است .(7)

ب ـ جمعيت و تقسيمات كشورى
 

بـر اسـاس آخـريـن آمـار انـتـشـار يـافـتـه ، تـعـداد فـلسـطـيـنـيـان در سـراسـر جـهـان تـا سـال 1987 (1366) مـتـجـاوز از 1/5 مـيليون نفر بوده است (8)كه علاوه بر سرزمينهاى اشـغـالى ، در بـيـش از سيزده كشور جهان پراكنده اند. فلسطين از نظر تقسيمات كشورى داراى چـهـار اسـتان به نامهاى (غزّه) ، (قدس) ، (السامره) و (حيفا) مى باشد.
مهمترين شهرهاى فـلسـطـيـن عـبـارتـنـد از:
(بـيـت المـقـدّس) ، (بـيـت اللّحـم) ، (الخليل) ، (رام اللّه) ، (غزّه) ، (نابلس) ، (حيفا) ، (يافا) و (طولكرم) .

اهميت اقتصادى و ژئوپلتيكى فلسطين
 

فلسطين از نظر منابع طبيعى ، غنى نيست و تنها مى توان از مواد معدنى پتاس ، منگنز، سديم و بـرومـيـنِ (بـحر الميّت) نام برد، از جهت پتاس ، يكى از غنى ترين ممالك دنياست (9). 13 خـاك فـلسـطـين را زمينهاى قابل كشت تشكيل مى دهد و بيشتر اهالى آن ، از راه كشاورزى امرار معاش مى كنند.(10) فلسطين از نظر استراتژيكى ، موقعيت بسيار مهمّى دارد.
اين كشور به مثابه پلى است كه آسيا را بـه آفريقا متصل مى كند و راه ارتباط و اتصال جزيرة العرب به درياى مديترانه است . در واقـع ، مـوقـعـيت استراتژيكى اين سرزمين موجب گرديد تا استعمارگران ، نقشه جدايى بين دو بخش عمده جهان عرب را طرح و اجرا كنند.
سوابق تاريخى فلسطين

1. ارض كنعان و فلسطين
 

ايـن سـرزمـيـن در قـديـم بـه (ارض كـنـعـان) مـعـروف بوده است ؛ زيرا كنعانيها كه در 2500 سـال قـبـل از مـيـلاد مـسـيـح از جـزيـرة العـرب مـهـاجـرت كـرده بـودنـد در سـرزمين مزبور ساكن شـدنـد.(11) قـبـيـله هـاى كـريـتـى (12)در سـال 1200 قـبـل ازمـيـلاد بـه ارض كـنـعان حمله كردند و در نوار ساحلى ميان غزه و يافا مستقر شـدنـد. بـا در هـم آمـيـخـتـن كـنعانيها و قبيله هاى كريت نام فلسطين (13) به تمام سرزمين فلسطين اطلاق شد.

2. مهاجرت يهود به فلسطين
 

بـنـى اسرائيل حوالى قرن سوم قبل از ميلاد به همراه حضرت موسى (علیه السلام) از مصر خارج شدند و از راه شام به سوى سرزمين قدس حركت كردند،(14) حضرت موسى (علیه السلام) اصرار ورزيدند كه وارد بيت المقدس شوند:
(يـا قـَوْمِ ادْخـُلوُا الاَْرْضَ اثُْقـَدَّسـَةَ الَّط كَتَبَ اللّهُ لَكُمْ وَ لا تَرْتَدُّوا عَط اَدْبارِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاىِشينَ)(15)
اى قـوم مـن وارد سـرزمـيـن مـقـدسـى شـويـد كـه خداوند برايتان مقرر داشته است و پشت مكنيد كه زيانكار خواهيد شد.
بنى اسرائيل در مقابل اصرار حضرت موسى از ورود به اين شهر دريغ ورزيدند و اين بخاطر تـرس از درگـيـرى و جـنـگ بـا (عـمـالقه) بود كه ساكنان اين سرزمين بودند لذا خطاب به حضرت موسى و برادرش هارون گفتند:
(اِنّا لَنْ نَدْخُلَها اَبَداً مّادامُوا فشا فَاذْهَبْ اَنْتَ وَ رَبُّكَ فَقاتِلا اِنّا هشُن ا ق اعِدُونَ)(16)
مادام كه آنان در آنجا هستند ما هرگز وارد نخواهيم شد: تو با پروردگارت برويد و بجنگيد ما در اينجا بركنار مى مانيم .
بـر اثـر ايـن نـافـرمـانـى بـود كـه ورود بـه ايـن شـهـر بـراى يـهـوديـان بـه مـدت چهل سال حرام گرديد.
قرآن مى فرمايد:
(فَاِسَّا تَُرَّمَةٌ عَلَشِْمْ اَرْبَعغَ سَنَةً يَتشُونَ صِ الاَْرْضِ)(17)
ورود بـه آن سـرزمـيـن چـهـل سال بر آنان حرام است كه در بيابانها سرگشته باشند.
حـضـرت مـوسـى (علیه السلام) و هـارون بـا انـدك فـاصـله اى وفـات كـردنـد و قـوم آن حضرت به مدت چـهـل سـال در بـيـابـان (تـيـه) سـرگـردان بـودنـد. در ايـن مـدت نـسـل كـهـن از بـيـن رفـت و نـسـل جـديـدى روى كار آمد كه يوشع بن نون رهبرى آنها را به عهده گـرفـتـه و نـسل جديد را براى ورود به بيت المقدس تشويق كرد. آنها در آستانه ورود به اين سرزمين مقدس در شهر (اريحا) با عمالقه درگير شده و پس از نابود كردن آنان وارد سرزمين (قدس) شدند(18).
پس از وفات (يوشع بن نون) حضرت طالوت حاكم آنها شد و پس از طالوت حضرت داوود(علیه السلام) بـه مدت چهل سال و بعداز ايشان حضرت سليمان حكومت را به دست گرفتند.(19)
پس از وفات حضرت سليمان (علیه السلام) فلسطين به دو قسمت تقسيم شد:
1 ـ يهوزا در جنوب كه پايتخت آن اورشليم بود.
2 ـ اسرائيل در شمال كه پايتخت آن (شكيم) بود.
بنابراين حضرت داوود نه مؤ سس ‍ مملكتى به نام اسرائيل بود و نه نخستين كسى است كه اورشليم را پايتخت خود قرار داد و نه تأسيس مـسـجـد الاقـصـى از جـانـب اوسـت بـلكه طبق روايات اسلامى و شواهد موجود در منابع تاريخى و قرآنى بيت المقدس از زمان حضرت موسى (علیه السلام) همچنان پابرجا بوده است .(20)

فتح فلسطين توسط مسلمانها
 

پـس از رحـلت پـيـامـبـر(صلی الله علیه و آله و سلم) ، ابـوبـكـر خليفه ا ول لشگرى به سوى شام (21) كه در تـصـرف رومـيـهـا بـود روانه كرد. فرمانده اين سپاه اسامة بن زيد بود كه در اين لشكركشيها پـيـشـرفـتـهـايـى بـه دسـت آورد و تـا نـزديـكـى اردن رسـيـد ولى بـه دليل بروز اختلافات در ميان مسلمانان مدينه ، اين لشكر به حجاز بازگشت .(22)
سـرانـجـام در دوره خـلافـت عمر، شهر بيت المقدس با امضاى قرار دادى بين خليفه دوم و ساكنان بـيـت المـقـدس بـه تـصـرف مـسـلمـانان درآمد. وى بنا به تقاضاى مردم شهر مقرّر داشت كه هيچ يـهـوديـى حـق سـكـونـت در بـيـت المـقـدس را نـدارد. در مـقـابـل ، نـصـرانـيـهـاى قـدس قبول كردند كه جزيه بپردازند.(23)
پس از فتح كامل سرزمين فلسطين توسط مسلمانان ، قبيله هاى عرب به سوى فلسطين سرازير شدند و در اين سرزمين سكونت گزيدند. مردم غير عرب به تدريج در ميان عربها هضم شدند و فـلسـطـين در اندك زمانى به يك منطقه عربى تبديل شد.(24) در عهد خلفاى بنى اميه ، فـلسـطين تابع دمشق شد. يكى از آثار بزرگ باقيمانده آن دوران بناى (قبة الصخرة) است كـه به دستور عبدالملك مروان در سال 70 هجرى ساخته شد.(25) فلسطين در زمان بنى عـبـاس ، تـابع حكومت عراق بود و جنگ سختى ميان بنى اميه و بنى عباس در اين منطقه درگرفت كه به پيروزى عباسيها منجر شد.(26)
فـلسـطـين در عصر خلافت فاطميها جزو مملكت مصر شد. هرچند دامنه دولت سلجوقيان به آسياى صـغـيـر و سـوريه و فلسطين رسيد و حتى مدت زمان كوتاهى قدس را هم تصرف كردند، ليكن تـصـرف ايـن شـهـر ديـرى نپاييد و دوباره به كنترل فاطميها درآمد. بعدها سپاه صليبى موفق شد، قدس را تصرف كند.

فلسطين در عصر جنگهاى صليبى
 

حـدود 150 هـزار سـربـاز مـسـيـحـى بـه تـحـريـك كـشـيـشـان اروپـايـى در سـال 476 هـجـرى (1097/ م) از شهرهاى مختلف اروپا به طرف فلسطين حركت كردند تا به اعتقاد خودشان قبر مقدس حضرت مسيح (علیه السلام) را از دست مسلمانان بگيرند.(27)
اين گروه در سـر راه خـود شـهـرهـاى زيـادى ازمـسـلمـانـان را خـراب كـردنـد.(28) فـاطـمـيـهـا بـه دليـل ايـنـكـه بـر اثـر جـنـگ بـا سـلجـوقـيـهـا نـيـرويـشـان تـحـليـل رفـتـه بود، نتوانستند مقاومت چندانى در برابر مسيحيان داشته باشند؛ در نتيجه ، بيت المـقـدس در سـال 478 ه‍ (1099/ م) بـه دسـت مـسـيـحـيـان افـتـاد(29) و سـرانجام پس از كـشـمـكـشـهاى فراوان ، اين جنگها در سال 670 ه‍ (1291/ م) با پيروزى مسلمانان خاتمه يافت .(30)
فـلسـطـيـن پـس از خـاتـمـه جـنـگـهـاى صـليـبـى تـا اوايل قرن دهم هجرى جزو قلمرو امپراتورى مماليك مصر بود.(31) فلسطين در عصر امپراتورى عثمانى در سال 923 ه‍ .ق . (1517/ م) كه تركان عثمانى مصر را به تصرف خود درآوردند، فلسطين نيز جزيى ازخاك امپراتورى عثمانى شد و مدت چهار قرن يكى از ايالات كم اهميت اين امپراتورى به شمار مى رفت.خاك فلسطين در اواخر قرن هجدهم در معرض ‍ تهاجم ناپلئون قرار گرفت .
بـه تـدريـج اسـتـيلاى امپراتورى عثمانى بر فلسطين ضعيف شد و حاكمان مصرى منصوب از طـرف امـپـراتـورى ، كـه عـنـوان خـديـو را بـرخـود نـهـاده بـودنـد، اداره فـلسـطـيـن را در دسـت گرفتند.(32) تـاريـخ فـلسطين ، پس از ظهور اسلام ، نشان مى دهد كه فلسطين يك سرزمين اسلامى و عربى بوده و ادعاى يهود را مبنى براينكه سرزمين فلسطين متعلق به يهود است ، نفى مى كند.

درس دوم: زمينه هاى پيدايش صهيونيزم (1)
 

واژه (صـهـيـونـيـزم) گـرفـتـه شـده از (صهيون) يا (صيون) به معناى كوه خشك يا پُر آفـتـاب ، نام تپّه اى در جنوب غربى شهر قدس در سرزمين فلسطين مى باشد كه داراى آثار و اماكن مذهبى و تاريخى مختلفى بوده است . در بعضى ازافسانه هاى يهوديان آمده است كه منجى قـوم يـهـود، پـس از ظـهـور از ايـن كـوه ، قـدرت مـطـلقـه آنـان را بـرتـمـام اقـوام وملل جهان مستقر مى سازد.(33)

پی نوشت ها :
 

1 ـ بى شك مى بينى كه سخت ترين دشمنان نسبت به مؤ منين يهوديانند و كسانى كه شرك ورزيدند...(مائده(5) ، آيه 81.)
2 ـ سـرگـذشـت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، اكرم زعيتر ، ترجمه على اكبر هاشمى ، رفسنجانى ، ص 42 ، دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم ، قم 1362 .
3 ـ گـيـتـا شناسى كشورها، محمود محجوب و فرامرز ياورى ، ص 221 ، تهران ، انتشارات گيتاشناسى .
4 ـ همان .
5 ـ سـيـاسـت و حـكـومـت در فـلسـطـين اشغالى . پايان نامه تحصيلى دوره كارشناسى ارشد مصطفى ملكوتيان ، ص 14، انتشارات دانشگاه تربيت مدرس .
6 ـ گيتاشناسى كشورها، ص 221.
7 ـ ملكوتيان ، ص 15.
8 ـ روزنامه كيهان ، 7/10/66 ، سرويس خارجى .
9 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، ص 47.
10 ـ همان ، ص 48.
11 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، ص 54.
12 ـ كـريـت يـكى از جزاير درياى مديترانه و در زمان قديم داراى تمدنى عظيم بود كه در سواحل مديترانه هم نفوذ داشت .
13 ـ ارض كـنـعان به دليل حمله اقوامى كه از (كريت) آمده بودند به فلسطين تغيير نام يافت .
14 ـ بنو اسرائيل فى القرآن و السنة ، ص 27.
15 ـ مائده (5)، آيه 21.
16 ـ مائده (5)، آيه 24.
17 ـ همان ، آيه 26.
18 ـ الميزان ، ج 5، ص 476 و الكاشف ، ج 3، ص 44.
19 ـ بنو اسرائيل فى القرآن و السنة ، ص 31 ـ 33 .
20 ـ الميزان ، ج 1، ص 289.
21 ـ شام در آن زمان شامل سوريه و فلسطين مى شد.
22 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، هاشمى رفسنجانى ، ص 72.
23 ـ همان ، ص 74.
24 ـ همان .
25 ـ تـاريـخ اورشـليـم (بـيـت المـقـدس) ، سـيد جعفر حميدى ، ص 197، انتشارات اميركبير، 1364.
26 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، هاشمى رفسنجانى ، ص 75.
27 ـ ادعـاى مـسـيـحـيـان مـبنى بر كشته شدن حضرت مسيح طبق آيات 157 و 158 سوره نساء صـحـيـح نـيست .(بَلْ رَفَعَهُ اللّهُ اِلَيْهِ وَ كانَ اللّهُ عَزيزا حَكيما.) بلكه خدا او را بسوى خود بالا برد و پيوسته خدا مقتدر و كارش همه از روى حكمت است .
28 ـ تاريخ اورشليم (بيت المقدس) ، سيد جعفر حميدى ، ص 210.
29 ـ همان .
30 ـ همان ، ص 229.
31 ـ همان .
32 ـ سرگذشت فلسطين يا كارنامه سياه استعمار، ص 93.
33 ـ توطئه جهانى ، پژوهشى پيرامون صهيونيسم جهانى ، محمد تقى تقى پور، ص 19 ، سازمان تبليغات اسلامى ، 1367.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : sm1372